بعضی شب ها باران می بارید و همه جا را می شست... همه جا تمیز میشد... اما باران کارهای دیگری هم می کرد... مثلاً صبح یکی از روزها دیدم که دیوار گلی همسایه توی کوچه دراز کشیده است... چه ناراحت شدم و چه رنج می بردند آن بیچاره ها... دیوار حفاظ خانه است... کسی نمی داند که پشت دیوار چه خبر است... هر کاری می کردند کسی خبر نداشت... ای دل غافل تو نگو باران هم دشمن آدم های فقیر است.



:: کاظم سادات اشکوری

:(
3 امتیاز + / 0 امتیاز - 1394/04/27 - 21:27